جدول جو
جدول جو

معنی شانه بین - جستجوی لغت در جدول جو

شانه بین
فال گیر که از روی استخوان شانۀ گوسفند فال می گیرد، فال بین
تصویری از شانه بین
تصویر شانه بین
فرهنگ فارسی عمید
شانه بین
(یَ بَ تَ / تِ)
فال گیر و این فال مخصوص بشانۀ استخوان بز باشد و این عمل را شانه بینی گویند. (بهار عجم). کت بین یعنی فال بین است که روی کت گوسفندی که در وقت مخصوص کشته شده باشد نگاه کند و حالات آینده را بگوید. (فرهنگ نظام). کنایه از فالگیر و این فال مخصوص بشانۀ بز میباشد و مؤلف را مسموع است که در ولایت (ایران) برشانۀ بز نقشی نویسند و بحساب پی بمقصود برند. (از غیاث اللغات) (ازآنندراج). فالگیر که از روی خطوط شانۀ گوسفند (پاروی گوسفند) طالع گوید. (یادداشت مؤلف) :
اینها سلیم کاکنون من میکشم از آن زلف
عمری به پیش ازهم (؟) میگفت شانه بینی.
سلیم (از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
شانه بین
فالبین، فالگیر
تصویری از شانه بین
تصویر شانه بین
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شانه بینی
تصویر شانه بینی
فال گیری با استخوان شانۀ گوسفند
فرهنگ فارسی عمید
(دَزَ)
که دانه چیند. که دانه برچیند. که دانه از زمین بردارد:
هواست دانه و من دانه چین و هاویه دام
اگر به دانه نمانم بدام درمانم.
سوزنی.
در پناه پهلوان کبک و تذرو آرد برون
چوژکان دانه چین از بیضۀ شاهین و باز.
سوزنی.
جهانست بسیار و مردم بسی
به تنهاش خوردن نیارد کسی
اگر هست پروانه روی زمین
هوا مرغ دارد بسی دانه چین.
؟ (از تاریخ سلاجقۀکرمان).
زو شده مرغان فلک دانه چین
زآن همه را آمده سر بر زمین.
نظامی.
چون هما اندک خور و کم شهوتم دانندو من
چون خروس دانه چین زانی و شهوت پرورم.
خاقانی.
، گدا. و رجوع به دانه چیدن شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
عمل شانه بین. فالگیری:
خاطرش چون از غبار لشکر خط جمع نیست
هر دم از زلف پریشان شانه بینی میکند.
طاهرغنی (از آنندراج).
بمن تابت شانه گر شد دچار
مرا روز و شب شانه بینی است کار.
طاهر وحید (از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
یعنی آنکه بی صبر و قرار باشد. (شمس اللغات). اما در جای دیگر دیده نشد
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ یِ)
جای نشستن از زین. (ناظم الاطباء). صفۀ زین:
بغل بشاهسواری گشوده ست امیدم
که کرده ست تهی صدهزار خانه زین را.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نَ /نِ یِ شَ)
قسمت منحنی کمان مابین محل دست و سر پایین کمان. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بَ تَ / تِ)
مخفف خانه نشین است، خاتون خانه. خانم خانه:
تاجری دریا و خشکی میرود
آن بمهر خانه شینی میرود.
مولوی (مثنوی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دانه چین
تصویر دانه چین
آنکه دانه از زمین بر دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شانه بسر
تصویر شانه بسر
هدهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاره بین
تصویر قاره بین
بنگرید به کارا بین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شانه زدن
تصویر شانه زدن
تمشيطٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شانه زدن
تصویر شانه زدن
Shoulder
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شانه زدن
تصویر شانه زدن
porter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شانه زدن
تصویر شانه زدن
нести на плечах
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شانه زدن
تصویر شانه زدن
肩に担ぐ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شانه زدن
تصویر شانه زدن
کندھے پر رکھنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شانه زدن
تصویر شانه زدن
কাঁধে রাখা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شانه زدن
تصویر شانه زدن
แบก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شانه زدن
تصویر شانه زدن
kubeba begani
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شانه زدن
تصویر شانه زدن
omuz koymak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شانه زدن
تصویر شانه زدن
어깨에 메다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شانه زدن
تصویر شانه زدن
לשאת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شانه زدن
تصویر شانه زدن
schultern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شانه زدن
تصویر شانه زدن
memikul
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شانه زدن
تصویر شانه زدن
कंधे पर रखना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شانه زدن
تصویر شانه زدن
op de schouder nemen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شانه زدن
تصویر شانه زدن
caricare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شانه زدن
تصویر شانه زدن
carregar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شانه زدن
تصویر شانه زدن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شانه زدن
تصویر شانه زدن
nosić na ramionach
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شانه زدن
تصویر شانه زدن
нести на плечах
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شانه زدن
تصویر شانه زدن
cargar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی